پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار می کرد اما به دختر درمورد عشقش چیزی نگفت . هر روز به اون فروشگاه می رفت و یه سی دی می خرید ، فقط بخاطر صحبت کردن با اون ... بعد از یک ماه پسر مرد .... وقتی دختر به خونه ی اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسر گفت که اون مرده و دختر رو به اتاق پسر برد ... دخترک دید که تمام سی دی ها باز نشده ... دختر گریه کرد و گریه کرد ... میدونی چرا گریه می کرد ؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی می گذاشت و به پسرک میداد ... !
برچسب‌ها: داستان عاشقانه , داستان کوتاه ,

گرمایی بوده ام همیشه . . . . ولی بین خودمان بماند سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تودرمیان باشد . . .
برچسب‌ها: sms ,

گفت جبران میکنم، گفتم کدام را ؟عمر رفته را ؟ قلب شکسته را ؟ دل مرده را ؟ حالا من هیچ! جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای! گفتم جبران میکنی؟ گفت کدامش را...
برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس غمگین ,

سردی نگاهت تفاوت عمده ای با سرمای این روزها دارد‏!‏ سردی این روزها را با لباس گرم می توان تحمل کرد ولی سردی نگاهت را به هیچ شکلی نمی توان طاقت آورد....
برچسب‌ها: اس ام اس ,

تـــــــاحــــــالا دقت کردین دقیقا همون زمانی که میخوای یواشکی و بی سر و صدا راه بری ، تمام استخونای بدنت شروع میکنه به شکستن ؟؟ اعم از پا، گردن، قولنج و ... البته اگه لق بودن سرامیک و موزاییک های زمین رو در نظر نگیریم.... **** دقـــــــــت کردین تو امتحان هر سوالی که بلدی فقط 0.5 نمره داره ولی سوالی رو که بلد نیستی 2 نمره کمتر نداره ؟‏!‏‏!‏‏!‏
برچسب‌ها: تاحالا دقت کردین_‏ اس ام اس ,

دوستت دارم ؛ گلایه از تکراری بودنش نکن ، مشکل از من نیست ، تو زیادی دوست داشتنی هستی ..‏!‏
برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس عاشقانه ,

دست هایم را نمی خواهم وقتی آنقدر از هم دوریم که دیگر بوی دستانت را نمی دهد ..‏..
برچسب‌ها: پیامک دلتنگی , اس ام اس ,

گاهی باید بغضت را بخوری و اشکت را تف کنی که مبادا دل کسی بلرزد .... حتی در تنهایی خودت حق اشک ریختن نداری چرا که قرمزی چشمانت دل می شکند ....
برچسب‌ها: اس ام اس غمگین , اس ام اس ,

به دنبال ویلچری هستم برای روزگار !.... ظاهرا پایی برای راه آمدن با من ندارد ...
برچسب‌ها: اس ام اس , دلشکستگی , ,

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او ... شد با شب گریه رو به رو عاشق او ... پایان حکایتم شنیدن دارد ... من عاشق او بودم و او عاشق " او "

تو این دنیا... بعضی ها " برای به جایی رسیدن‏ "‏ ... و بعضی ها " بعد از به جایی رسیدن " همه چیز را زیر پا می گذارند...
برچسب‌ها: اس ام اس ,

به ســــــــــلامتی پاک کن که خودشو بخاطــــــــــر اشتباه دیگران کــــــــــوچیک می کنه...‏!‏

به ســــــــــلامتی دختری که گــــــــــفت: درسته ماشین نداره، اما دوســــــــــتم که داره ..‏!‏

تنها نیستم ، اما در میان این همه شلوغی احساس تنهایی می کنم!و اینست درد من . . .
برچسب‌ها: تنها , تنهایی ,

رفته اند‏!‏ نیستند... دلم، صبرم، قرارم، دستانت، نگاهت، هوش از سرم.... بیاورشان.
برچسب‌ها: پیامک بیقراری , دلتنگی ,

دیشب خدا آهسته در گوشم گفت: دیگه بسه، بارانم از اشک هایت خجالت می کشد....
برچسب‌ها: خدا , باران , اس ام اس ,

ته فنجان قهوه ام ... کف دستم ... یا روی پیشانی ام‏!‏ چیزی نمی بینی؟ مثلا خطی، حرفی یا چیزی که بتوان " تو " را به من نسبت داد؟‏!‏
برچسب‌ها: بیقراری , پیامک دلشکستگی ,

سلامتی کسایی که آرامش دیگران براشون مهم تر از پر کردن تنهایی خودشونه و دلی رو برای خوش گذرونیشون به بازی نمی گیرن ...
برچسب‌ها: به سلامتی , پیامک به سلامتی ,

حکایت کنگر خوردن و لنگر انداختن است ، حضور خاطرت در وجود من ...

خاطرات خیلی عجیبند، گاهی اوقات می خندیم به روز هایی که گریه می کردیم‏!‏ گاهی گریه می کنیم به یاد روز هایی که می خندیدیم...

تو به ساعت نگاه می کردی و من به تو.... تو قرار داشتی و من بیقراری...

به سلامتی غروب جمعه که حالتو میگیره اما تنهات نمی ذاره..‏.‏!‏ *** به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه اما معرفتشون دائمیه...‏!‏ *** به سلامتی اونایی که چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه، چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه...‏!‏
برچسب‌ها: پیامک به سلامتی ,

برای ماهی با سه ثانیه حافظه، دریا و تنگ یکی است‏!‏ دست من و شما درد نکند که دل تنگ آدم ها را با یک عمر حافظه توی تنگ می اندازیم و برای ماهی ها دل می سوزانیم..‏!‏

دوستت دارم یک کلمه است با دنیایی از مسئولیت . گفتنش هنر نیست، مسئولیت پذیری اش هنر است.

من سکوت خویش را گم کرده ام‏!‏ / لاجرم در این هیاهو گم شدم / من، که خود افسانه می پرداختم، / عاقبت افسانه ی مردم شدم‏!‏ / ای سکوت، ای مادر فریاد ها، / ساز جانم از تو پر آوازه بود، / تا در آغوش تو راهی داشتم، / چون شراب کهنه، شعرم تازه بود / در پناهت برگ و بار من شکفت / تو مرا بردی به شهر یادها / من ندیدم خوشتر از جادوی تو / ای سکوت، ای مادر فریادها ! / گم شدم در این هیاهو، گم شدم / تو کجایی تا بگیری داد من؟ / گر سکوت خویش را می داشتم / زندگی پر بود از فریاد من‏!‏ *( فریدون مشیری )*